شعری زیبا از استاد حسن انصاری:

ساخت وبلاگ
دوش دیدم به خواب، ماشینی
پر ز اجناس بُنجُلِ چینی 


کیف و کفش و کلاه و بیل و کلنگ
سنگ قبر و طلای تزیینی 


موز و کیوی و شیر و پستانک
قند و چای و سماور و سینی


لنز رنگی و عینک و سمعک
دستگاه گشودن بینی 


قلیه ماهی و قلیه ی میگو
نان تیری و نان ماشینی


می خریدند مردم بیمار
آکسار و آموکسی سیلینی 


دختران جوان تر و دم بخت،
چند جلدی کتاب کف بینی 


شاعری رد شد و خرید از او
کلیات جناب سعدینی 


بچه ای رفت نزدشان و خرید،
فارسی و ریاضی و دینی


دیگری رفت وگفت می خواهم
تابلوی الهی آمینی 


مرد چینی خطاب با او گفت
دانه ای می خرید یا جینی (= بسته ای) 


خانمی رد شد و خرید آن جا
شوهری با سه چار تا نی نی 


خر سواری خرید بهر خرش
جُل و پالان و توبره و زینی 


مرد دیگر خرید از آن ماشین،
نو عروسی جوان و تضمینی 


سردبیری گذشت از آن جا
گفت: خواهم دو «اَمرو»ی چینی 


چون چنین گفت، من زدم بانگی
همسرم گفت: خواب می بینی؟ 


رفت و آورد همسرم قرصی
تا بیابم ز درد، تسکینی 


بعد گفتا چه دیده ای در خواب
که نه می خوابی و نه بنشینی؟ 


گفتم: ای داد، اعتبارم رفت
از رقیبان چین و ماچینی 


نکند هفته نامه ای دیگر
بخرد چند «اَمرو» ی چینی 


در دکان بنده تخته شود
شانگ شن شونگ شینگ شن شینی

فوتبال...
ما را در سایت فوتبال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسین عقیلی نیا aghilinia بازدید : 759 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1391 ساعت: 12:07